
- نوشته شده توسط: زینب صفایی
- سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴
- دسته بندی : مطالعات اجتماعی و شهری
مقدمه
شهر ۱۵ دقیقه ای چیست؟
«شهرهای ۱۵ دقیقه ای» (15-minute city یا FMC) مفهومی در برنامهریزی شهری است که در آن اغلب نیازهای روزمره مانند کار، خرید، آموزش، بهداشت و تفریح از هر نقطهی شهر در مدت ۱۵ دقیقه با پیادهروی، دوچرخهسواری یا حملونقل عمومی قابل دسترسی هستند. هدف این رویکرد کاهش وابستگی به خودرو، ترویج سبک زندگی سالم و پایدار و بهبود کیفیت زندگی ساکنان شهر است.
به زبانی دیگر، همانطور که از اسم این مدل طراحی شهری هم مشخص است، شهرهای ۱۵ دقیقه ای بر پایه اصل «شهرسازی زمانی» بنا شدهاند؛ رویکردی که به جای تمرکز صرف بر مسافتها، بر مدت زمان دسترسی به خدمات تأکید دارد. بر این اساس، شهر باید به گونهای طراحی شود که شهروندان بدون نیاز به جابهجایی طولانی و پرهزینه، بتوانند به خدمات اساسی شهری، فرصتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دسترسی داشته باشند.
در این ساختار، پیادهروی و دوچرخهسواری بهعنوان سادهترین و مؤثرترین شیوههای جابجایی در مقیاس محله مطرح میشوند؛ چرا که نهتنها مشکلاتی مانند ترافیک، کمبود پارکینگ و انتظار برای حملونقل عمومی را کاهش میدهند، بلکه به ارتقاء سلامت جسمی و روانی افراد نیز کمک میکنند.
حال تصور کنید جامعهای را که در آن، هر فرد بتواند در کمتر از ۲۰ دقیقه به کتابخانه، مدرسه، پارک، مراکز تفریحی یا فروشگاههای مواد غذایی دسترسی داشته باشد؛ چنین ساختاری نهتنها به کاهش شکافهای اجتماعی و اقتصادی کمک میکند، بلکه موجب تقویت پویایی محلهها و حمایت از اقتصاد محلی نیز میشود.
در شرایطی که مدیران شهری در سراسر جهان به دنبال راهکارهایی برای تقویت اقتصاد محلی، گسترش مسکن، کاهش انتشار کربن و مقابله با تغییرات اقلیمی هستند، بهرهگیری از مدل شهر ۱۵ دقیقه ای میتواند یکی از کارآمدترین ابزارها برای طراحی شهری انسانمحورتر، قابلزیستتر و پایدارتر باشد.
ایده شهر ۱۵ دقیقه ای از کجا آغاز شد؟
ایده شهر ۱۵ دقیقه ای برخلاف تصور عمومی، یک نوآوری صرفاً امروزی نیست، بلکه ریشه در اندیشههای قدیمی درباره نحوه شکلگیری محلهها دارد. برای مثال، کلارنس پری در دهه ۱۹۲۰ میلادی مفهوم «واحد محله» را ارائه داد؛ مدلی که بر ساخت محلههایی تأکید داشت که در آن مدارس، فروشگاهها، خدمات عمومی و فضای سبز همگی در فاصلهای نزدیک از خانه ساکنان قرار داشته باشند، بهطوریکه دسترسی آسان و پیادهرویپذیر برای همه فراهم شود. این مدل در واقع نخستین تلاش رسمی برای طراحی این شهرهای انسانمحور بود که بعدها الهامبخش بسیاری از طرحهای برنامهریزی شهری شد.

از سوی دیگر، ایده شهر 15 دقیقه ای کارلوس مورنو که پدر این مفهوم شناخته میشود، ریشههای این مفهوم را در دیدگاههای جین جیکوبز جستوجو میکند. جیکوبز در کتاب تأثیرگذارش مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی، بر اهمیت خیابانهای زنده، تعامل اجتماعی، تراکم متعادل و تنوع کاربریها تأکید داشت، عناصری که امروزه نیز در هسته اصلی شهرهای انسانمحور دیده میشود.
اگرچه ایدهی «شهر ۱۵ دقیقه ای» برای سالها در حد یک طرح ذهنی باقی مانده بود، اما مورنو سرانجام در سال ۲۰۱۶ آن را بهعنوان مدلی عملیاتی وارد فضای سیاستگذاری شهری کرد و بدین ترتیب، آن را از سطح نظری به مرحلهای کاربردی و قابل پیادهسازی رساند.
یک شهر ۱۵ دقیقه ای چه ویژگیهایی دارد؟
۱. نزدیکی
امکانات شهری باید در فاصله نزدیک باشند. این ویژگی، پایهایترین اصل این نوع شهرسازی محسوب میشود و دسترسی سریع و آسان به امکانات شهری را برای همه ساکنان ممکن میسازد.
۲. تنوع کاربری
در این نوع طراحی شهری سعی میشود فضاهای مسکونی، تجاری، آموزشی، درمانی و تفریحی در کنار یکدیگر و در دل محلهها شکل بگیرند. این تنوع باعث میشود ساکنان بتوانند نیازهای مختلف خود را بدون جابهجاییهای طولانی برطرف کنند. همینطور توسعه کاربریهای ترکیبی و محلههای چندفرهنگی که موجب افزایش کیفیت تجربه شهری و مشارکت شهروندان در برنامهریزی میشود.
۳. تراکم متناسب
برای پایداری شهر ۱۵ دقیقه ای، وجود تراکم جمعیتی معقول و متناسب ضروری است؛ تراکمی که بتواند از تنوع خدمات، کسبوکارها و زیرساختهای محلی پشتیبانی کند، بدون آنکه لزوماً به فشردگیهای شدید شهری مثل منهتن منجر شود. تجربه محلههای کمارتفاع مانند سان فرانسیسکو اما پرجنبوجوش در برخی شهرها نشان میدهد که میتوان با حفظ مقیاس انسانی، شهرهایی متراکم، کارآمد و سرزنده ساخت.
۴. عدالت و برابری در دسترسی
شهر ۱۵ دقیقه ای باید بهگونهای طراحی شوند که برای همه گروههای اجتماعی — صرفنظر از سن، توانایی جسمی، وضعیت اقتصادی یا دسترسی به خودرو — قابل دسترس و مقرونبهصرفه باشند. ایده شهر 15 دقیقه ای کارلوس مورنو با فراهم کردن امکان دسترسی آسان به خدمات اساسی مانند درمان، آموزش، خرید، اشتغال و فضاهای سبز، میتواند نیازهای طیف گستردهای از شهروندان را پوشش دهد؛ از سالمندان و کودکان گرفته تا افراد دارای معلولیت یا با تجربه زیسته از بیماریهای روانی و کسانی که به دلایل مختلف نمیتوانند رانندگی کنند.
شهرهای 15 دقیقه ای میتواند نیازهای طیف گستردهای از شهروندان را پوشش دهد؛ از سالمندان و کودکان گرفته تا افراد دارای معلولیت یا با تجربه زیسته از بیماریهای روانی و کسانی که به دلایل مختلف نمیتوانند رانندگی کنند.

همانطور که سخنگوی شهردار کلیولند، اوهایو، جاستین بیب، خانم ماری زیکفوس، نیز مینویسد:
«هدف شهر ۱۵ دقیقه ای، فراهم کردن دسترسی آسان و عادلانه به نیازهایی مانند خدمات درمانی، مدارس، فروشگاههای مواد غذایی، مشاغل و فضاهای سبز است. در حال حاضر، سیستم حملونقل و ساختار محلههای ما این دسترسی را تنها برای کسانی فراهم میکنند که خودرو دارند، و این یعنی تقریباً یکچهارم از ساکنان از این امکانات محروماند.»
۵. دیجیتال سازی
اگرچه دیجیتالسازی معمولاً بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی در شهرهای هوشمند شناخته میشود، اما در شهرهای ۱۵ دقیقه ای نیز نقش مؤثری ایفا میکند. فناوریهایی مانند ارتباطات مجازی، خدمات آنلاین و پلتفرمهای خرید اینترنتی، میتوانند نیاز به جابجایی روزانه را کاهش داده و به ساکنان این امکان را بدهند که بسیاری از فعالیتهای خود را از خانه یا محله انجام دهند.
علاوه بر این ابزارهای دیجیتال میتوانند به بهبود زیستپذیری شهرها کمک کنند. به عنوان مثال، میتوان با تحلیل دادهها از طریق فناوریهای نوین میتوان کیفیت دسترسی به خدمات شهری، حملونقل، فضاهای سبز و سایر امکانات را سنجید و در نتیجه سیاستهای شهری را بهصورت هدفمندتر و کارآمدتر تنظیم کرد.
در بخشهای بعدی این مقاله، به برخی از این ابزارها و شیوههای سنجش زیستپذیری در شهرهای ۱۵ دقیقهای نیز خواهیم پرداخت.
۶. حمایت از مشاغل محلی و توسعه اقتصادی پایدار



یکی از ویژگیهای کلیدی شهرهای ۱۵ دقیقهای، تقویت و حمایت از کسبوکارهای محلی است. تمرکز بر ایجاد و حفظ مشاغل کوچک و متوسط در محلهها، موجب رونق اقتصادی در مقیاس محلی میشود و از وابستگی بیشازحد به مراکز بزرگ و دوردست جلوگیری میکند. این مسأله نه تنها باعث اشتغالزایی در سطح محله میشود، بلکه جریان مالی را درون جامعه حفظ کرده و به تقویت اقتصاد مقاوم و پایدار کمک میکند.
وجود تنوع کسبوکارها در یک منطقه باعث ایجاد فرصتهای متنوع شغلی، افزایش رضایت ساکنان و جذب گردشگران محلی میشود. همچنین، با کاهش نیاز به سفرهای طولانی، مشاغل محلی به کاهش آلودگی هوا و ترافیک نیز کمک میکنند.
9. تقویت همبستگی اجتماعی
ایجاد فضاهای تجاری و عمومی محلی نه تنها به رونق کسبوکارهای کوچک کمک میکند، بلکه زمینهساز تقویت حس برابری، تعامل اجتماعی و همبستگی میان ساکنان است. این فضاها بهعنوان محلی برای پذیرش تنوع فرهنگی و گفتوگو میان افراد عمل کرده و در نتیجه تابآوری و پایداری اجتماعی شهر را افزایش میدهند.
جالب است بدانیم که فرهنگ ایرانی از دیرباز به نوعی این مدل را پیاده کرده است؛ در گذشته، بسیاری از شهرهای ایران ساختاری محلهمحور داشتند و ارتباطات محلی میان ساکنان بسیار گسترده و تأثیرگذار بود. این باعث میشد زندگی شهری بیش از پیش انسانمحور باشد و به حفظ فرهنگ محلی کمک کند.
در حقیقت، شهرهای ۱۵ دقیقهای را میتوان بهعنوان «بازگشت به شیوهی زندگی محلی» دانست که ضمن تقویت حس تعلق اجتماعی، کیفیت زندگی و پایداری را نیز بهبود میبخشد.
۷. کاهش انتشار کربن

شهرهای ۱۵ دقیقهای با کاهش وابستگی به خودروهای شخصی و ترویج استفاده از حملونقل پاک مانند پیادهروی، دوچرخهسواری و حملونقل عمومی، نقش مهمی در کاهش انتشار گازهای گلخانهای و آلایندههای هوا ایفا میکنند. این کاهش ترافیک و کاهش نیاز به سفرهای طولانی باعث بهبود کیفیت هوا، کاهش آلودگی صوتی و کاهش ردپای کربنی شهرها میشود.
از طرفی دسترسی به فضاهای سبزیکی از عناصر کلیدی در این مدل است که تأثیرات مثبت گستردهای بر محیط زیست دارد. این دسترسی میتواند به افزایش تنوع زیستی شهری کمک کند، اکوسیستمهای محلی را حفظ و در برابر گونههای مهاجم محافظت نماید و به بهبود کیفیت هوا و کاهش اثرات منفی شهری کمک کند.
در نتیجه، توجه به زیستپذیری و پایداری محیطی در این مدل، نه تنها کیفیت زندگی ساکنان را ارتقا میدهد بلکه به حفظ تعادل اکولوژیکی در شهرها نیز کمک میکند. در همین راستا، اگر علاقهمند به شناخت بیشتر درباره نقش محیطزیست در برنامهریزی شهری و مفاهیم مرتبط با توسعه پایدار هستید، پیشنهاد میکنیم مقاله «همه چیز درباره شهر سبز: از انرژی خورشیدی تا حمل و نقل پاک» را مطالعه کنید که در آن بهطور مفصل به این موضوعات پرداختهایم.
۸. احیای فضاهای فراموششده
تغییر کاربری گوشههای خیابانها، فضاهای پرتردد یا ساختمانهای بلااستفاده به کاربریهای تجاری، فرهنگی یا اجتماعی، نه تنها به پویایی و رونق محله کمک میکند، بلکه موجب افزایش تعاملات اجتماعی و تقویت حس تعلق ساکنان به محیط زندگیشان میشود.
۱۰. سلامت جسم و روان
همانطور که پیشتر در بخشهای مختلف مقاله اشاره شد، دسترسی گسترده به فضاهای سبز و تعاملات اجتماعی از عناصر کلیدی شهرهای ۱۵ دقیقه ای هستند که البته هر دوی این موراد تاثیر به سزایی بر سلامت روانی و جسمی ساکنان شهر دارد؛ از جمله کاهش استرس و احساسات منفی، افزایش شادی، بهبود کیفیت خواب و تقویت تعاملات اجتماعی مثبت.
همچنین، ساکنانی که در نزدیکی فضاهای سبز زندگی میکنند، معمولاً فعالیت بدنی بیشتری دارند و این امر سلامت کلی آنها را ارتقا میدهد.

تکنولوژی در خدمت شهر پانزده دقیقه ای
یکی از نکات کلیدی در موفقیت شهرهای ۱۵ دقیقهای، بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوین و دیجیتالیسازی است. دیجیتالیسازی به معنای استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی مانند اینترنت اشیاء، دادهکاوی، هوش مصنوعی و شبیهسازیهای پیشرفته است که به مدیران شهری امکان میدهد تصمیمات بهتری برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان اتخاذ کنند.
نمونه بارز این رویکرد، پروژه «دوقلوی دیجیتال» در شهر بارسلونا است؛ دوقلوی دیجیتال (Digital Twin)، در سادهترین تعریف، مدلی مجازی از شهر یا بخشی از آن است که با استفاده از دادههای واقعی، امکان شبیهسازی، پیشبینی و تحلیل سناریوهای مختلف را فراهم میکند. به کمک این ابزار، میتوان پیش از اجرای یک تغییر شهری، اثرات احتمالی آن را بررسی کرد و بهترین تصمیم را گرفت.
در شهر بارسلونا از این پلتفرم استفاده شده تا مشخص شود آیا توسعه زیرساختها و تغییر کاربریها، دسترسی شهروندان به خدمات در شعاع ۱۰ یا ۱۵ دقیقهای را واقعاً بهبود میدهد یا نه. این فناوری میتواند نحوه توزیع فضاهای سبز، مدارس، مراکز بهداشتی و دیگر خدمات محلی را با دقت بالا تحلیل کند.
اگر میخواهی بیشتر با کاربردها و ساختار دوقلوی دیجیتال در شهرهای امروز آشنا شوی، پیشنهاد میکنیم مقاله اختصاصی ما با عنوان شهرنشینی در عصر متاورس؛ همزیستی فضاهای فیزیکی و دیجیتال را مطالعه کنید.
در کنار دوقلوی دیجیتال، سایر فناوریهای هوشمند مانند حملونقل اشتراکی، نقشههای تعاملی، خدمات برخط و تحلیل دادههای شهری همگی در جهت ساختن شهرهایی انسانمحور، کمکربن و پاسخگو به نیازهای روزمره ساکنان عمل میکنند.
چرا شهر ۱۵ دقیقه ای اهمیت دارد؟
در سالهای اخیر، بحرانهای جهانی مانند بحران اقلیمی و همهگیری کووید-۱۹، اهمیت شهرهای ۱۵ دقیقه ای را بیش از پیش آشکار کردهاند. این مدل شهری با کاهش وابستگی به خودرو و افزایش دسترسی محلی، راهحلی مؤثر برای کاهش گازهای گلخانهای و بهبود تابآوری شهری است. همچنین، پاندمی کرونا سبک زندگی شهروندان را تغییر داد و نیاز به دسترسی سریعتر به خدمات محلی را برجسته کرد.
در واکنش به این تحولات، گروه C40 Cities Climate Leadership Framework در سال ۲۰۲۰ چارچوبی مبتنی بر شهر پانزده دقیقه ای برای بازسازی شهرها پس از کرونا ارائه داد که بر مشارکت شهروندان، بازنگری در طرحهای شهری و ایجاد جوامع فشرده، کامل و عادلانه تأکید داشت. نمونههایی از شهرهایی مانند پورتلند، ملبورن، پاریس و سیاتل در اجرای این مدل مطرح شدند.
نمونه های موفق؛ شهرهایی که این مدل را پیاده کردهاند
با افزایش محبوبیت مفهوم «شهر ۱۵ دقیقه ای»، بسیاری از شهرداریها این ایده را در برنامهریزی و طراحیهای خود گنجاندهاند تا اهداف موجودشان را تحقق بخشند. از جمله این شهرها میتوان به موارد زیر به تفکیک قاره اشاره کرد:
اروپا
به طور کلی اروپا به عنوان یکی از پیشگامان در توسعه شهرهای ۱۵ دقیقه ای شناخته میشود؛ سرزمینی که بسیاری از شهرهای آن با این رویکرد برنامهریزی و طراحی شدهاند. از جمله این شهرها میتوان به پاریس در فرانسه، کالیاری در ایتالیا، چندین شهر در هلند، و نیز استکهلم، یومئو، گوتنبرگ، هلسینگبورگ، هولتسفرد، هارنوساند و سودرتلیه در سوئد اشاره کرد. همچنین کپنهاگ در دانمارک نمونهای شاخص از شهرهایی است که با حملونقل پاک و پایدار شناخته میشود؛ از جمله با سامانه دوچرخههای عمومیاش که شهرت جهانی دارد.
ایالات متحده آمریکا
پورتلند، اورگن

شهر پورتلند از سال ۲۰۱۰ مفهوم «محله ۲۰ دقیقهای» را به عنوان یک رویکرد برنامهریزی بهکار گرفته است؛ یعنی زمانی که «برنامه اقدام اقلیمی پورتلند» به تصویب رسید و هدفی تعیین شد مبنی بر اینکه تا سال ۲۰۳۰، نود درصد از ساکنان شهر بتوانند بهراحتی با پیادهروی یا دوچرخه، تمامی نیازهای روزمره (بهجز رفتوآمد کاری) خود را برطرف کنند.
برای رسیدن به این اهداف، شهر ابتدا میزان پیادهروپذیری و نزدیکی خدمات و کالاها را در محلههای مختلف بررسی کرد تا نیازها را شناسایی کند. در نتیجه این ارزیابی، رهبران شهری اقدامات گوناگونی را برای نزدیکتر شدن به هدف «محلههای متصل و سالم» در پیش گرفتند. این اقدامات شامل موارد زیر است:
- گسترش زیرساختهای پیادهروی و دوچرخهسواری و مسیرهای مرتبط
- بازطراحی خیابانها برای استفادههای اجتماعی و محلهای
- سرمایهگذاری در فضاهای هنری و فرهنگی به عنوان مراکز رشد و نوآوری
- ساخت مسکن مقرونبهصرفه در مناطقی که پیشتر دارای امکانات شهری کافی بودند، برای افزایش جمعیت بهرهمند از این خدمات
سیدار راپیدز، آیووا
بخشی از «طرح اقدام اجتماعی» شهر سیدار راپیدز چشماندازی را ترسیم میکند که تا سال ۲۰۳۰، تمام محلههای مرکزی بتوانند نیازهای ساکنان را در شعاع ۱۵ دقیقه پیادهروی یا دوچرخهسواری برآورده کنند. هدف کلی این طرح، که در سال ۲۰۲۱ تصویب شد، کاهش ۴۵ درصدی انتشار کربن تا سال ۲۰۳۰ و رسیدن به کربن خالص صفر تا سال ۲۰۵۰ است.
در «طرح اقدام اقلیمی» این شهر، سیاستی برای توسعهی پایدار پیشنهاد شده است که ویژگیها، راهنماهای ساختوساز و مشوقهایی را برای تکمیل خدمات و امکاناتی که در برخی مناطق ۱۵ دقیقهای کمبود دارند، ارائه میدهد.
همچنین شهر برنامه دارد گزینههای حملونقل و سیاست «خیابانهای کامل» (Complete Street Policy) خود را در راستای تحقق اهداف شهر ۱۵ دقیقه ای بهبود بخشد. تمام این اقدامات با اولویتبخشی به محلههای آسیبپذیر و کمبرخوردار انجام خواهد شد؛ از جمله محلههایی که با گرمای بیشازحد شهری مواجهاند یا پوشش درختی کافی ندارند.
آسیا
این مدل طراحی شهری را حتی بعضی از کشورهای آسیایی هم در شهرهایشان به کار برده اند مانند چین، سنگاپور، دبی، اسرائیل و فیلیپین.
حتی در اسرائیل، طبق گفته «اورلی رونن»، رئیس آزمایشگاه نوآوری و پایداری شهری در دانشگاه تلآویو، شهرهایی مانند تلآویو، حیفا، بئرشبع و بخشهایی از مرکز اورشلیم تا حدی توانستهاند این مدل را در پروژههای جدید مسکونی اجرا کنند؛ با این حال، تنها شهر تلآویو در این مسیر به موفقیت نسبی دست یافته است.
اقیانوسیه
ملبورن، استرالیا

شهر ملبورن در طرح “Plan Melbourne 2017–2050” به مقابله با گسترش بیرویه شهر و تأمین رشد جمعیت پرداخته است. این طرح شامل عناصر مختلفی از مدل شهر ۱۵ دقیقه ای، از جمله مسیرهای دوچرخه و محلههای ۲۰ دقیقهای است.
آیا این مدل برای ایران یا شهرهای خاورمیانه نیز قابل اجراست؟
در بسیاری از شهرهای سنتی ایران، مفاهیم شهر ۱۵ دقیقه ای از دیرباز و به طور طبیعی وجود داشتهاند. محلههای تاریخی و محله ای مانند آنچه در اصفهان، یزد یا تبریز دیده میشود، ساختاری دارند که در آن اغلب نیازهای روزمره مردم در همان محدودهی محله تأمین میشد؛ از نانوایی و حمام گرفته تا مسجد، مدرسه و بازارچه. همین تجربه تاریخی نشان میدهد که فرهنگ زندگی محلهمحور پیشزمینهای قوی در شهرهای ایرانی دارد و میتوان از آن برای طراحی شهرهای امروزی الهام گرفت. همچنین در بسیاری از این کلانشهرها، امکانات رفاهی و زیرساختهای حملونقل پایدار مانند دوچرخههای اشتراکی نیز فراهم شده است.
با این حال، موانع قابل توجهی نیز در مسیر اجرای این مدل در شهرهای ایران و خاورمیانه وجود دارد. یکی از مهمترین چالشها، توسعهی خودرومحور شهرهای امروزی است. بسیاری از شهرهای بزرگ کشور به خصوص تهران، مشهد و اصفهان طی دهههای اخیر به شکلی رشد کردهاند که وابستگی به خودرو شخصی را افزایش دادهاند و زیرساخت لازم برای پیادهروی یا دوچرخهسواری فراهم نشده است. همچنین، توسعهی بیبرنامه و افقی شهرها، حاشیهنشینی و پراکندگی خدمات در فضاهای شهری موجب شده است تا تحقق دسترسی آسان و برابر به خدمات، دشوار باشد.
نکتهی مهم دیگر، ضعف در فرهنگ برنامهریزی مشارکتی و پایین بودن سطح مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای شهری است. که البته با وجود این چالشها، راهکارهایی نیز برای پیادهسازی این مدل در کشور وجود دارد.
برای اجرای مفهوم شهر ۱۵ دقیقه ای در یک شهر، شهرک یا روستا، ابتدا باید بررسی شود که این مدل چگونه با شرایط محلی قابل تطبیق است. گام نخست، ارزیابی دقیق وضعیت فعلی شهر و تهیه نقشهای از داراییها و نیازهای محلهای است؛ شامل تراکم جمعیت، خدمات ضروری، حملونقل، و فضاهای عمومی.
باید انتظارات واقعبینانه داشت و شاید در آغاز تنها به برخی خدمات اولیه مانند فروشگاه یا فضای سبز در شعاع ۱۵ یا ۲۰ دقیقه پیادهروی پرداخت. اجرای پروژههایی که خیابانهای انسانمحور را در اولویت قرار میدهند، میتواند نقطه شروع مناسبی باشد.
در شهرهای بزرگ، بهتر است پروژه از محلههای محروم آغاز شود. در شهرهای کوچک نیز ممکن است کل شهر در شعاع ۱۵ دقیقهای بگنجد و بتوان خدمات کامل را در همان محدوده ارائه داد. گامهای بعدی بستگی به نیازهای محلی دارد.
چالش ها و نقدها
- تراکم یکی از اجزای کلیدی شهر ۱۵ دقیقه ای است، اما آنچه به شیوع کووید-۱۹ کمک کرده، تراکم جمعیتی نیست، بلکه ازدحام و شلوغی غیرکنترلشده است. برای مثال بسیاری از شهرهای متراکم — از جمله سانفرانسیسکو — موفق به مدیریت مؤثر همهگیری کرونا شدهاند که نشان دهنده تمایز بین تراکم و شلوغی کنترل نشده است.
- شهرهای ۱۵ دقیقه ای گاه با واکنشهای منفی رسانهای مواجه شدهاند، چرا که بهاشتباه ضد خودرو یا حاصل یک برنامهریزی از بالا به پایین تلقی شدهاند. در حالی که در واقع، این مفهوم به رهبران محلی ابزاری برای ادغام همهی روشهای حملونقل و ابزارهای برنامهریزی میدهد تا فرصتهای متنوعتری برای ساکنان هر محله ایجاد کنند.
- این مفهوم ممکن است در مناطقی با تراکم جمعیتی پایین (مانند مناطقی که دچار گسترش افقی و پراکنده شهری هستند) یا در مناطقی که کارگران کمدرآمد ناچارند مسافتهای طولانی برای رفتوآمد طی کنند و حتی در مناطق شهری، جایی که الگوهای کاربری زمین و زیرساختها از خیلی پیش شکل گرفتهاند و تغییرات در آنها سخت است، قابل اجرا نباشد.
- در شهرهایی که فضاهایی متراکم و مناسب برای پیادهروی ایجاد میشود، ممکن است قیمت املاک بالا برود و در نتیجه، ساکنان کمدرآمد مجبور شوند از محله خارج شوند و به مناطق حاشیهای بروند؛ پدیدهای که به آن “نوسازی شهری” یا gentrification گفته میشود. برای جلوگیری از این اتفاق باید در کنار اجرای مدل شهر ۱۵ دقیقه ای، سیاستهایی برای تأمین مسکن مقرونبهصرفه نیز در نظر گرفته شود تا همه ساکنان بتوانند از مزایای این مدل بهرهمند شوند، نه فقط گروههای پردرآمد.
آینده و چشم انداز
شهر پانزده دقیقه ای در ابتدا ایدهای آرمانی بود، اما تجربه شهرهایی مانند پاریس و ملبورن نشان داده که میتوان آن را با اقدامات تدریجی و بومیسازیشده به واقعیت نزدیک کرد. اما این چشمانداز چه معنایی برای ایران دارد؟
با توجه به رشد سریع شهرنشینی در ایران، مسائل مرتبط با آلودگی هوا، ترافیک، کاهش کیفیت فضاهای عمومی و نابرابری در دسترسی به خدمات، بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازنگری در الگوهای توسعه شهری احساس میشود.
در کشور ما با وجود چالشهایی مانند بافتهای فرسوده، رشد نامتوازن شهری و ضعف حملونقل عمومی، این الگو میتواند الهامبخش باشد؛ بهویژه اگر به ریشههای تاریخی شهرهای ایرانی توجه کنیم که همواره محلهمحور، پیادهمحور و اجتماعی بودهاند.
در واقع، شهر ۱۵ دقیقه ای برای آینده ایران نه یک مدل وارداتی، بلکه فرصتی است برای ازگشت به سنتهای شهری خودمان؛ جایی که محله، همسایگی، بازارچه، مسجد، حمام و فضای عمومی، در شعاعی نزدیک و در دسترس قرار داشتند و ارتباطات انسانی رکن اصلی زندگی شهری بود.
نتیجه گیری و جمع بندی
برای مدیران شهری که بهدنبال ارتقای کیفیت زندگی، افزایش برابری و ایجاد فرصتهای برابر در محلهها هستند، مدل شهر ۱۵ دقیقه ای میتواند ابزاری راهبردی باشد.
این مفهوم بسته به اندازه، موقعیت جغرافیایی و ساختار اجتماعی و کالبدی هر منطقه، قابلیت انطباق بالایی دارد. حتی اگر رسیدن کامل به مدل شهر ۱۵ دقیقه ای—که همه چیز در فاصله پیادهروی یا دوچرخهسواری باشد—در همه شهرها ممکن نباشد، اصول کلیدی آن همچون ایجاد محلههای کامل، اولویتدادن به انسان، افزایش ایمنی و تنوع در شیوههای جابهجایی، میتوانند راهگشای بسیاری از چالشهای شهری باشند.
در نهایت، مهم نیست که شهر شما چقدر کوچک یا بزرگ باشد؛ مهم این است که با الهام گرفتن از این الگو، به سوی شهری انسانمحور، پایدار و در دسترس برای همه حرکت کنیم.
منابع
- مقاله “چگونه شهرهای ۱۵ دقیقه ای میتوانند به بهبود وضعیت پس از همهگیری کرونا کمک کند؟”-Bloomberg
- Plan Melbourne
- مقاله شهر 15 دقیقه ای پاریس-Bloomberg
- مقاله آیا اسرائیل میتواند شهر 15 دقیقه ای داشته باشد؟-times of israel
- آشنایی با پروژه شهرهای ۱۵ دقیقه ای- سایت رسمی شهر 15 دقیقه ای (15-minutes city)
- شهرهای ۱۵ دقیقه ای-انجمن ملی شهرها (NLC)
- مقاله سنجش زیست پذیری شهرهای 15 دقیقه ای با دوقلوی دیجیتال-خبرگزاری ایمنا
- مقاله شهرنشینی در عصر متاورس؛ همزیستی فضاهای فیزیکی و دیجیتال-دانشنامه آماگ