شهر مدفون شده پمپی؛ دروازه ای به امپراتوری روم باستان

شهر گمشده پمپی و کوه وزووس

مقدمه

پمپی شهری بزرگ در ناحیهٔ کامپانیا در ایتالیا بود که در دوران امپراتوری روم شکوفا شد اما در سال ۷۹ میلادی، با فوران آتشفشان وزوویوس، به‌طور ناگهانی زیر خاکسترهای آتشفشانی دفن شد. این نابودی ظاهراً همه چیز را از میان برد، اما درست در دل این فاجعه، معجزه‌ای رخ داد:

تصور کنید پس از سالها، خانه‌ای متروکه را از زیر لایه‌های ضخیم خاکستر بیرون می‌کشند و شما درِ آن را باز می‌کنید؛ همه چیز سر جای خودش است. ظروف ناتمام غذا هنوز روی میز هستند، نقش‌های رنگی روی دیوارها سالم مانده‌اند و مجسمه‌ای کوچک روی طاقچه، گویی هنوز نگاهتان می‌کند. حتی رد پای آخرین قدم‌ها بر کف خانه باقی است. و جزئیات زنده این خانه، شما را با خانواده ای که پیشتر در آن زندگی میکردند، روحیات و علایقشان و حتی بعضی از داستانهایشان آشنا میکند. این صحنه، نه بخشی از داستان‌های تخیلی، بلکه واقعیتی است که در شهر پمپی اتفاق افتاده.

پس از فوران آتشفشان در این شهر، خاکسترها مانند یک قاب زمان، زندگی روزمره مردم را چنان محفوظ نگه داشتند که امروزه باستان‌شناسان می‌توانند با جزئیاتی حیرت‌انگیز به بازسازی شیوه زیست آن دوران بپردازند. به همین علت، پمپی احتمالاً غنی‌ترین پارک باستان‌شناسی جهان از نظر حجم اطلاعات در دسترس پژوهشگران است.

البته چیزی که بیشتر از همه درباره شهرهای نابود شده جالب است، نه لحظهٔ نابودی آن‌ها، بلکه زندگی‌ای است که پیش از آن جریان داشته است. به‌گمانم هر چیزی که روزی به پایان می‌رسد یا از میان می‌رود، پیش از آن پر از روایت‌ها، افسانه‌ها، اسطوره ها و تجربه‌های انسانی بوده است؛ درست مانند هر انسان که داستان منحصربه‌فرد خود را دارد.شهر پمپی نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ شهری که در زیر خاکسترهای آتشفشانی، خاطرات و روایت‌های بسیاری را با خود به خاک سپرده است و در آن خاک، خانه‌ها، ابزارها، نقاشی‌های دیواری و حتی پیکرهای ساکنان شهر در وضعیت اولیه باقی ماندند.

در ادامه، تلاش می‌کنیم هر آنچه از این داستان‌ها که تاکنون کشف شده را بازگو کنیم و نگاهی دقیق‌تر به زندگی فراموش‌شده این شهر داشته باشیم.

البته پمپی فقط یکی از شهرهایی است که به این سرنوشت دچار شده اند. اگر برایتان جالب است درباره دیگر شهرها بدانید به شما پیشنهاد میکنیم ابتدا مقاله 8 شهر نابوده شده تاریخ را مطالعه کنید.

پمپی و افسانه‌ هرکول

در میان روایت‌هایی که از دل خاکسترهای پمپی بیرون آمده‌اند، برخی نه تنها بازتابی از زندگی روزمره، بلکه تجلی باورها و اسطوره‌های مردمان آن دوران هستند. یکی از برجسته‌ترین این اسطوره‌ها، افسانه هرکول است که احتمالا قدرت جنگجویانه این اسطوره به گوشتان خورده است.

در اسطوره‌شناسی یونانی، هرکول در همین سرزمین با غول‌ها در چشم‌اندازی آتشین جنگیده بود. در واقع، شهر نزدیک‌تر هِرکولانِئوم که سرنوشتی مشابه پمپی پیدا کرد، از همین داستان قهرمانانه نام گرفته است. افزون بر این، بعضی میگویند که نام پمپی (Pompeii) از واژه pumpe گرفته شده که اشاره به آیین و مراسم بزرگداشت پیروزی هرکول بر غول‌ها دارد.


به این ترتیب، تاریخ پمپی همواره تحت تاثیر باورهای اسطوره‌ای خود، سکونتگاه حاکمان زیادی از قومیت های گوناگون بوده است…

پیشینه سکونت و اقوام حاکم بر پمپی

این منطقه در اصل در دوران عصر برنز بر روی یک بلندی در دهانهٔ رودخانهٔ سارنو سکونت‌پذیر شد. محل شهر پمپی و نواحی اطراف آن، به خاطر داشتن آب‌وهوای مساعد و خاک آتشفشانی حاصلخیز، مزایای دوگانه‌ای برای سکونت داشت.

یونانی‌ها در قرن هشتم پیش از میلاد در منطقه کامپانیا (جنوب ایتالیا) مستعمراتی را بنیان نهادند و اتروسک‌ها نیز تا زمان شکست‌شان در نبرد کومائه در سال ۴۷۴ پیش از میلاد، در آن ناحیه حضور داشتند. پس از آن، قوم سامنیت که از کوهستان‌های اطراف می‌آمدند، به تدریج در منطقه نفوذ کرده و بر آن مسلط شدند.

در قرن چهارم پیش از میلاد، درگیری‌های داخلی میان سامنیت‌ها آغاز شد و به جنگ‌های سامنیتی (۳۴۳ تا ۲۹۰ پیش از میلاد) در سراسر کامپانیا انجامید. این دوران، سرآغاز نفوذ تدریجی روم در منطقه نیز بود. پمپی مورد توجه روم قرار گرفت و در قرن دوم پیش از میلاد با پروژه‌های ساختمانی بزرگ که در شهر اجرا می‌شد، دوران شکوفایی‌اش را تجربه کرد.

با این حال، پمپی که ریشه‌های سامنیتی داشت، همیشه روحیه‌ای مستقل نسبت به اقتدار رومیان از خود نشان می‌داد. به دنبال یک شورش، سولا (سردار رومی) شهر را محاصره کرد و در سال ۸۰ پیش از میلاد، مستعمره‌ای به نام ونوس در آن ایجاد کرد و حدود ۴ تا ۵ هزار سرباز رومی را در آن اسکان داد.

پس از این رخداد، دوران تازه‌ای از رونق آغاز شد و در ادامه آن سنا یا شورای محلی (ordo decurionum) تشکیل شد و آمفی‌تئاتر و اودیونی جدید در شهر ساخته شد که ظرفیت آن‌ها به ترتیب ۵۰۰۰ و ۱۵۰۰ نفر بود و پس از قرن‌ها فراز و فرود، پمپی به اوج شکوفایی خود رسید.


پمپی دوران شکوفایی و اوج زیادی را تجربه کرده است و این شکوفایی فقط محدود به پروژه های ساختمانی بزرگ و آمفی تئاتر و … نبوده بلکه در تجارت و کشاورزی نیز از مناطق مهم آن زمان بوده است…

کشاورزی، تجارت و خوراک در پمپی باستان

شهر باستانی پمپئی یکی از بنادر مهم در خلیج ناپل بود و سکونت‌گاه‌های اطراف آن مانند نولا، نوکریا و آچریا محصولات خود را به پمپئی می‌فرستادند تا از آن‌جا به سراسر امپراتوری روم منتقل شود. کالاهایی مانند زیتون، روغن زیتون، شراب، پشم، سس ماهی (گاروم)، نمک، گردو، انجیر، بادام، گیلاس، زردآلو، پیاز، کلم و گندم از شهر پمپئی صادر می‌شدند. واردات نیز شامل میوه‌های عجیب‌وغریب، ادویه‌جات، صدف‌های غول‌پیکر، ابریشم، چوب صندل، حیوانات وحشی برای میدان نبرد و بردگانی برای اداره صنعت کشاورزی پررونق منطقه بود.

در مورد غذا، علاوه بر مواد غذایی ذکر شده، می‌دانیم که رژیم غذایی پمپئی‌ها شامل گوشت گاو، گوشت خوک، پرندگان، ماهی، صدف، سخت‌پوستان، حلزون‌ها، لیمو، خرما، کاهو، کنگر فرنگی، لوبیا و نخود بوده است. اگرچه برخی از این غذاها و دیگر delicacy‌ها مانند موش‌های عسلی‌پخته و جگر ماهی ملتی خاکی، فقط در دسترس شهروندان متمول بوده‌اند.


حالا که درباره تجارت و کشاورزی پمپی در دوران شکوفایی آن صحبت کردیم، بهتر است نگاهی هم به پروژه‌های ساختمانی بزرگ و تحولات شهری آن بیندازیم که به‌وضوح نشان‌دهنده پیشرفت‌های چشمگیر آن دوران است.

چهره شهری پمپی: خیابان‌ها، بازارها و سازه‌های عمومی

پمپی مطابق با سنت رومی، توسط دیواری احاطه شده بود که در آن دروازه‌های زیادی وجود داشت. در داخل دیوارها، خیابان‌های وسیع سنگفرش شده با طرحی نسبتاً منظم وجود داشت اما هیچ نام یا شماره خیابانی وجود نداشت.

این شهر ترکیبی شگفت‌انگیز از چندین هزار ساختمان را در خود جای داده بود: فروشگاه‌ها، ویلاهای بزرگ، مسکن‌های ساده، معابد، میخانه‌ها، یک کارگاه سفالگری، زمین ورزشی، حمام‌ها، آمفی‌تئاتر، سرویس‌های بهداشتی عمومی، بازار، مدارس، برج‌های آبی، گلخانه‌ها، کارگاه‌های تولید پارچه، حتی خانه‌های فساد(معروف به شهر فساد) و … . در میان همه این‌ها، صدها معبد کوچک برای انواع خدایان و اجداد و حدود چهل فواره عمومی وجود داشت. به طور خلاصه، شاید برای یک تمدن قدیمی عجیب به نظر برسد اما پمپئی تمام امکاناتی را که انتظار می‌رود در یک جامعه پررونق و موفق وجود داشته باشد، داشت.

شهر پمپئی ویلاهای بزرگی داشت که بیشتر آنها در قرن دوم پیش از میلاد ساخته شده بودند و ریشه‌های استعماری یونانی شهر را نشان می‌دهند. ورودی معمولی این اقامتگاه‌های مجلل یک درب کوچک خیابانی بود که به یک راهرو ورودی (فائوسیس) باز می‌شد و به یک حیاط بزرگ با ستون‌ها و حوضچه‌ای مستطیل شکل (امپلوویوم) که به آسمان باز بود، راه داشت و از آنجا به سایر اتاق‌ها، مانند اتاق خواب (کوبیکولا) یا اتاق غذاخوری دسترسی پیدا می‌شد.

پرده‌های قابل جابجایی که اغلب با صحنه‌های اساطیری تزئین شده بودند، اتاق‌ها را از هم جدا می‌کردند و در زمستان گرمای تولید شده توسط بخاری‌ها را حفظ می‌کردند. ویژگی‌های رایج دیگر، فضای سالن بود که برای نگهداری بایگانی‌ها و اشیاء باارزش استفاده می‌شد و همچنین محلی برای پرستش اجداد (آله) وجود داشت که بخش بزرگی از زندگی خانوادگی رومی‌ها بود.

بسیاری از خانه‌ها باغ خصوصی (هورتوس) داشتند که شامل مجسمه‌ها، فواره‌های زینتی، آلاچیق‌های پوشیده از پیچک، سایه‌بان‌های پارچه‌ای و همه آنها در محاصره یک پرستیلیوم (راهروی ستونی) بود. بسیاری از اقامتگاه‌های خصوصی حتی مناطق خاصی برای کشت انگور داشتند. خانه فاون نمونه خوبی از اقامتگاه‌های بزرگتر و مجلل پمپئی است.

در تضاد کامل با اقامتگاه‌های ثروتمندان، اتاق‌های بردگان نیز به‌جا مانده‌اند که در آنها فضایی فشرده و زندان مانند به چشم میخورد.

نمادهای پنهان در نقاشی‌ها و موزاییک‌های پمپی

خانه‌های پمپئی تنها محل سکونت نبودند؛ بلکه بوم‌هایی زنده از فرهنگ و هنر، باورها و روابط اجتماعی زمان خود بودند. در دل نقاشی‌ها و موزائیک‌های به‌جامانده از این اقامتگاه‌ها، نمادهایی پنهان شده‌اند که بازتابی از افسانه‌ها، سبک زندگی و ساختار اجتماعی آن دوران‌اند.

به طور مثال بر روی تمام موزاییک‌های کف خانه های پمپی، صحنه‌های مختلفی از افسانه‌ها گرفته تا فعالیت‌های تجاری صاحب‌خانه به تصویر کشیده شده بود.

همچنین بسیاری از ویلاهای بزرگ شهر دارای یک ناحیه‌ای مخصوص برای غذا خوردن در باغ بودند تا مهمانان بتوانند در فضای باز روی نیمکت‌های پشتی‌دار غذا بخورند. اما جالب است بدانید که ویلاهایی که چنین امکاناتی نداشتند، اغلب از نقاشی‌های دیواری ترومپ لوئیل برای ایجاد تصور مناظری از طبیعت استفاده می‌کردند.

به طور کلی، نقاشی‌های دیواری این اقامتگاه‌ها به بینش‌هایی در مورد جنبه‌های مختلف دیگر زندگی پمپئی، مانند مذهب، جنسیت، رژیم غذایی، لباس، معماری، صنعت و کشاورزی پرداخته اند. حتی نحوهٔ میزبانی و اهمیت مهمان‌ها نیز در این آثار منعکس شده است؛ نشستن افراد به‌گونه‌ای ترتیب داده می‌شد که بر اساس جایگاه اجتماعی‌شان، به‌ترتیب در جهت حرکت عقربه‌های ساعت در اطراف میز قرار گیرند. در برخی موارد، حتی دکوراسیون دیوار نیز متناسب با جایگاه مهمانی که مقابل آن می‌نشست طراحی می‌شد.


همان‌طور که نقاشی‌ها تصویرگر لحظات زندگی در پمپی بودند، خاکسترهای آتشفشان تصویر پایانی آن را ثبت کردند. در ادامه، به لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ پمپی می‌پردازیم: زمانی که کوه وزوو بیدار شد…

بیدار شدن کوه وزوو

منطقه اطراف کوه وزوو نخستین نشانه‌های بیدار شدن دوباره این آتشفشان را زمانی دریافت کرد که در ۵ فوریه سال ۶۲ میلادی، زمین‌لرزه‌ای عظیم به وقوع پیوست. شدت این زمین‌لرزه ۷.۵ ریشتر بود و شهرهای اطراف را به‌طور گسترده‌ای ویران کرد؛ حتی بخش‌هایی از ناپل که در ۳۲ کیلومتری قرار داشت، نیز آسیب دید. در پمپی، تنها تعداد کمی از ساختمان‌ها از این زمین‌لرزه جان سالم به در بردند. معابد، خانه‌ها و بخش‌هایی از دیوارهای ضخیم شهر فرو ریختند، آتش‌سوزی بخش‌هایی از شهر را دربر گرفت و حتی گوسفندان در حومه شهر بر اثر انتشار گازهای سمی جان باختند. احتمالاً شمار قربانیان این فاجعه به هزاران نفر می‌رسید، نه فقط صدها نفر.

سامانه آب‌رسانی شهر باستانی نیز آسیب جدی دید؛ قنات‌ها و لوله‌های زیرزمینی تخریب شدند. روند بازسازی با فرو ریختن پل رودخانه سارنو نیز دشوارتر شد. شرایط آن‌قدر وخیم بود که بخش قابل توجهی از جمعیت شهر، پمپی را برای همیشه ترک کردند. با این حال، به مرور زمان، شهر شروع به بازسازی کرد؛ برخی تعمیرات عجولانه و برخی دیگر با دقت بیشتری انجام شدند و زندگی به حالت عادی بازگشت.

فعالیت‌های لرزه‌ای در دهه بعد نیز ادامه یافت اما به نظر نمی‌رسد که این اتفاقات موجب نگرانی جدی ساکنان شده باشد. زندگی و همچنین روند بازسازی خرابی‌ها تا سال ۷۹ میلادی ادامه داشت. اما در تابستان آن سال، رویدادهای عجیبی آغاز شد!!!

ماهی‌های مرده بر سطح رودخانه سارنو ظاهر شدند، چشمه‌ها و چاه‌ها به طرز غیرقابل توضیحی خشک شدند و تاکستان‌ها در دامنه‌های کوه وزوو به‌طور اسرارآمیزی پژمرده شدند و از بین رفتند. فعالیت‌های لرزه‌ای، هرچند از شدت زیادی برخوردار نبودند، اما به‌طرز چشمگیری از نظر تعداد افزایش یافتند. مشخص بود که اوضاع عادی نیست.


با وجود این نشانه‌ها، به‌طرز عجیبی، گرچه برخی افراد شهر را ترک کردند، اما بیشتر جمعیت ظاهراً نگرانی چندانی از این وقایع نداشتند. آن‌ها نمی‌دانستند که به‌زودی با یک فاجعه آخرالزمانی روبه‌رو خواهند شد.

فوران آتشفشان در پمپی، سال ۷۹ میلادی

در صبح روز ۲۴ اوت سال ۷۹ میلادی (تاریخ سنتی، هرچند یک کتیبه ناقص که در سال ۲۰۱۸ میلادی در محل کشف شد، نشان می‌دهد که فوران احتمالاً در میانه‌های اکتبر رخ داده)، صدایی مهیب خبر از آن داد که ماگمایی که طی هزار سال گذشته در حال تجمع بود، سرانجام از دهانه کوه وزوویوس بیرون زده است. آتش و دود از کوه آتشفشان فوران کرد. در حوالی ظهر، کوه وزوویوس به‌طور کامل فوران کرد. انفجاری حتی مهیب‌تر، کل مخروط کوه را از جا کند و ابری قارچی تا ارتفاع ۴۳ کیلومتری به آسمان رفت. قدرت این انفجار معادل ۱۰۰ هزار برابر بمب اتمی بود که در سال ۱۹۴۵ میلادی هیروشیما را ویران کرد.

خاکسترهایی که شروع به باریدن بر پمپی کردند، سبک بودند اما چنان متراکم که در عرض چند دقیقه همه چیز را با لایه‌هایی از خود پوشاندند. مردم تلاش کردند از شهر فرار کنند یا پناهگاهی بیابند، و کسانی که پناهگاهی نداشتند، ناامیدانه سعی می‌کردند خود را بالاتر از لایه‌های در حال افزایش مواد آتشفشانی نگه دارند.

سپس در اواخر بعدازظهر، انفجار عظیم دیگری فضا را لرزاند و ستونی از خاکستر را شش مایل بالاتر از ابر قبلی به آسمان فرستاد. این‌بار، خاکستری که فرود آمد، شامل سنگ‌های بسیار سنگین‌تری نسبت به مرحله‌ی اول فوران بود و اکنون مواد آتشفشانی که شهر را دربر گرفته بودند، چندین متر ضخامت داشتند. ساختمان‌ها زیر وزن انباشته‌شده‌ی این مواد شروع به فروریختن کردند؛ بازماندگان برای محافظت بیشتر به دیوارها یا زیر پله‌ها پناه بردند، برخی عزیزانشان را در آغوش گرفته یا دارایی‌های گران‌بهایشان را محکم در دست داشتند.

سپس در ساعت ۱۱ شب، ابر عظیمِ معلق در بالای کوه آتشفشان بر اثر وزن خود فرو ریخت و شهر را در شش موج سهمگین از خاکستر و هوای فوق‌داغ دربر گرفت که سبب خفگی و در معنای واقعی، «پختن» اجساد کل جمعیت شد. با این حال، خاکستر همچنان فرو می‌ریخت و بی‌وقفه این شهر زنده و پرشور را در زیر چندین متر مواد آتشفشانی مدفون کرد.


شهری که فراموش شد و از چهره‌ی زمین پاک شد و تا قرن‌ها از یادها رفت…

بازکشف و باستان‌شناسی

پمپئی سرانجام در سال ۱۷۵۵ میلادی، زمانی که کار ساخت کانال سارنو آغاز شد، دوباره کشف شد. افسانه‌ها و داستان‌های محلی درباره‌ی «شهر مدفون شده» زمانی به واقعیت بدل شدند که تنها در عمق چند متری زیر خاکسترهای آتشفشانی، یک شهر کامل پیدا شد. از آن زمان، با انجام مجموعه‌ای از کاوش‌های بزرگ، پمپئی به یکی از مقاصد مهم و محبوب «سفر بزرگ» (Grand Tour) تبدیل شد و بازدیدکنندگان نامداری مانند گوته، موتزارت و استاندال از آن دیدن کردند.

علاوه بر بقایای معماری، پژوهشگران پمپئی با گنجینه‌ای از آثار تاریخی نادر مواجه شده‌اند که بینش‌های منحصربه‌فردی از گذشته به ما می‌دهند. یکی از این منابع، مجسمه‌های برنزی فراوان است که نشان می‌دهند استفاده از این ماده در هنر رومی بیشتر از آن چیزی بوده که پیش‌تر تصور می‌شد.

بقایای اسکلتی کشف شده در پمپی

یکی دیگر از منابع غنی، بقایای اسکلتی است که امکان تهیه قالب‌های گچی از آثار به‌جامانده از اجساد را فراهم کرده است. این آثار نشان می‌دهند که پوسیدگی دندان مشکلی رایج بوده است؛ زیرا ذرات سنگ موجود در نان، که از سنگ‌های بازالتی آسیاب‌شده به‌جا می‌ماند، مینای دندان را ساییده‌اند. همچنین، آبسه‌های دندانی ناشی از رژیم غذایی شیرین، بیماری‌هایی چون سل، تب مالت و مالاریا نیز در این جامعه شیوع زیادی داشته‌اند.

بقایای اسکلتی بردگان که بسیاری از آن‌ها حتی پس از فاجعه همچنان زنجیر به پا داشتند، داستان‌های غم‌انگیزی از سوءتغذیه، آرتروز مزمن و تغییر شکل استخوان‌ها به‌دلیل کار سخت روایت می‌کنند.

علاوه بر این، حجم عظیمی از اسناد مکتوب در شهر پمپئی باقی‌مانده که امکان بازسازی زندگی روزمره شهر را فراهم کرده‌اند. این منابع شامل هزاران اعلامیه انتخاباتی و صدها لوح مومی است که بیشتر به معاملات مالی مربوط می‌شوند. اگرچه موم این لوح‌ها مدت‌ها پیش ذوب شده، اما اثر قلم نوک‌تیز (استایلوس) روی پایه چوبی آن‌ها باقی مانده است.

دیگر منابع نوشتاری ارزشمند شامل تابلوها، یادداشت‌های دیواری (گرافیتی)، برچسب‌های کوزه‌ها (آمفورا)، مُهرها و کتیبه‌های مقبره‌هاست. این منابع که معمولاً در دسترس تاریخ‌نگاران نیستند، نگاهی دقیق‌تر به بخش‌هایی از جامعه مانند بردگان، فقرا، زنان و گلادیاتورها ارائه می‌دهند که در متون سنتی به‌ندرت به آن‌ها پرداخته شده است.

شواهد نشان می‌دهند که در طول سال ۴۰ جشن مختلف برگزار می‌شده و شنبه‌ها روز بازار بوده است. برای مثال، یک گرافیتی نشان می‌دهد که یک گلادیاتور «دلبرِ پرآه دختران» بوده است. همچنین، یک موزاییک در خانه‌ی یک تاجر محلی با افتخار اعلام می‌کند: «سود، شادی‌ست»، و اصلاحات روی لوح‌ها تغییر وضعیت اجتماعی شهروندان را در طول زمان نشان می‌دهند.

با این حال، چیزی فراتر از نام‌ها و اعداد باقی مانده است. شواهد منحصربه‌فرد باستان‌شناختی از پمپئی فرصتی نادر فراهم کرده‌اند تا بتوانیم افکار، امیدها، ناامیدی‌ها، شوخ‌طبعی و حتی عادی‌ترین جنبه‌های زندگی انسان‌هایی که قرن‌ها پیش می‌زیسته‌اند را بازسازی کنیم.

نتیجه گیری

شهر پمپئی نه تنها یک شهر دفن‌شده در زیر خاکستر آتشفشانی است، بلکه یک معمای تاریخی است که هنوز به بسیاری از سوالات بشر پاسخ می‌دهد. این شهر، با آثار هنری و معماری باشکوهش، پل ارتباطی میان گذشته و حال است. از طریق موزاییک‌ها، گرافیتی‌ها و حتی اسناد مکتوب، می‌توانیم به درون زندگی روزمره شهروندان رومی پمپئی نگاه کنیم؛ از تجارت و کشاورزی تا مراسم‌های مذهبی و روابط اجتماعی.

و شاید نکته جالب‌تر این باشد که پمپئی به ما یادآوری می‌کند که تاریخ هیچ‌گاه خطی و ساده نیست. آنچه که امروز یک فاجعه طبیعی به نظر می‌رسد، در حقیقت فرصتی برای کشف و بررسی یک تمدن از زاویه‌ای بی‌نظیر است.

این شهر به‌نوعی به ما نشان می‌دهد که حتی در دل بزرگ‌ترین فاجعه‌ها، زندگی روزمره با تمام پیچیدگی‌ها و جزئیاتش همچنان قابل کشف است. پمپئی شاید نابود شده باشد، اما با کشفیات جدید، همچنان به‌عنوان یک پنجره باز به گذشته، نسل‌های آینده را به درک بهتر از تاریخ و بشر دعوت می‌کند.

منابع

مجموعه مقالاتی از دانشنامه تاریخ جهان

آیا از محتوای این مقاله راضی بودید؟

زینب صفایی | نوشته‌های بیشتر از این نویسنده
من زینب صفایی، دانشجوی رشته آمار دانشگاه فردوسی با اشتیاقی بی‌پایان برای یادگیری و مطالعه در موضوعات متنوع(حتی فراتر از رشته تحصیلی‌ام) هستم. نوشتن همیشه بخشی از زندگی من بوده و هدفم در اینجا اشتراک‌گذاری دانش و تجربیاتی است که از دل ساعت‌ها مطالعه، یادگیری و جستجوی منابع معتبر به دست آورده‌ام.
5 2 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها